14 مهــر

بسم الله


زمستان و بهـار و تابسـتان گذشتـند تا یک سال شود قرار عاشقانه ی شما و رهگذران این پارک

قراری بهاری در هوای نمناک پاییز

خدا را شکر این یک سال فرصتی ایجاد کرد هفته ها بیاییم سر مزار شما و برای خودمان فاتحه بخوانیم که شما زنده اید و مامرده ی روزمرگی هامان !!

پارک شهید انصاری ، همه چیز داشت الا شهـید
و از آغاز عاشقی هامان تا امروز فهمـیدیم پارک شهـید انصاری هیچ چیز ندارد الا شهیـد

14 مهـر ، آغاز رسمی مهر شماست

آغاز رسمی مدرسه عشقتان و شروع کلاسهای درستان

آغاز کلاس درس گمنامی شما اما ...

اما ما کجا و گمنامی؟

مایی که هنوز توی "یادمان" شما دنبال اسم و رسم و اعتبار و معروفیت می گردیم

مایی که هنوز نمی توانیم پاسخگو باشیم به این سوال که برای شما در این یک سال چه کرده ایم؟

"شهدا شرمنده ایم" عبارت تکراری ایی ست که طوطی وار تکرارش می کنیم و پشت ابهت این جمله پنهان می شویم

دریغ از کمی تفکر و تعقل . دریغ از وجدان بیداری که از ما سوال کند ؛ چه کسی را داریم گول می زنیم ؟

شهـدا را ؟ خدا را ؟ امام عصر را ؟

خـودمان را تنــها گول میزنیم . فقط خودمان را

وگرنه کار خدا لنگ کار کردن چون مایی نمی ماند

و این لیاقت به کسی دیگری میرسد

و این ماییم که تنها ضرر می کنیم

باید به خودمان قول بدهیم ، کمی از شرمندگی شهدا در بیاییم

من نه ! شما ...

هر هفته می آییم که نه دست به سر و صورت شما بکشیم
که شما دست بر سر و سیرت ما بکشید
ما می آییم مزار
_خودمان می آییم_
که شما برای ما یک فاتحه بخوانید ...

سرد و گرم

جاتون خالی

این هفته خیلی چسبید

دیدن کسایی که به نظر و به ظاهرشون نمی خوره گذرشون بیوفته سر مزار شهدا واسه فاتحه خوندن

اما میان و ... به آدم امید میده که هستم هنوز آدمایی که ... مهم نیست

اما هوا سرد تر از هفته ی گذشته و بود و اما کلیپ های صوتی کمی داغ تر که صد حیف باند با قطع و وصلیش کمی تو ذوق میزد اما ما که نتیجه گرا نیستیم

ما هرچی داشتیم آوردیم وسط ، مگ غیر اینه؟؟؟

پس باکی نیست اگه باند قطع میشه و هزار چیز که ممکنه تو آینده اتفاق بیوفته

مهم اینه که من و تو هر پنجشنبه یه جسم با وضو میاریم سر مزار شهدا

و فضا رو مناسب کردیم ، تا دو نفر بیشتر بیان ، دو نفر بیشتر گریه کنن و دو نفر بیشتر فکر کنن

حالا این دو نفر می خوان مردم باشن یا خودمون

یادمون نره

این هفته یکم زودتر میایم

یکم زودتر میریم

قرار ما